کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مخزن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
trimming tank/ trim tank
مخزن توازن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] مخزن سوختی با فاصلۀ مشخص از گرانیگاه هواگَرد که با جابهجایی سوخت بین آن و مخزن اصلی، تعادل حول محور عرضی حفظ میشود
-
interceptor tank
مخزن جداساز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری ـ جادهای] مخزنی چندخانه برای جلوگیری از ورود آلایندهها به سامانۀ فاضلاب که در چند مرحله آلایندهها را جذب میکند
-
bunker tank, bunker 3
مخزن سوخت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] هریک از محفظههایی که در زیر عرشۀ کشتی برای نگهداری و ذخیرۀ سوخت تعبیه میشود
-
anticlinal reservoir
مخزن طاقدیسی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] نوعی مخزن نفت که در یک ساختار طاقدیسی قرار دارد
-
ferry tank
مخزن فرابَری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] مخزن سوخت اضافی برای انجام پرواز فرابَری در بُردی بیش از بُرد عادی هواگَرد
-
مخزن فرعی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] ← مخزن اضطراری
-
heeling tank
مخزن کژینگی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] مخزنی که از کژینگی ناگهانی شناور جلوگیری میکند یا از شدت آن میکاهد
-
septic tank
مخزن گنداب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی محیطزیست و انرژی] مخزنی که فاضلاب به مدت طولانی در آن میماند و در شرایط بیهوازی تجزیه میشود
-
reference stack
مخزن مرجع
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم کتابداری و اطلاعرسانی] بخشی از کتابخانه که در آن مجموعۀ مرجع با نظمی خاص قفسهبندی میشود
-
digestion tank
مخزن هضم
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی محیطزیست و انرژی] مخزنی که در آن لجن بهوسیلۀ ریزاندامگانها تجزیه میشود
-
air reservoir
مخزن هوا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] مخزنی که برای ذخیرۀ هوای فشرده در ترمز قطار به کار میرود
-
reservoir rock
سنگ مخزن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] سنگی متخلخل و تراوا که نفت یا گاز از آن استخراج شود
-
مخزن کرمانشاهی
لغتنامه دهخدا
مخزن کرمانشاهی . [ م َ زَ ن ِ ک ِ ] (اِخ ) نامش عبدالمحمد واز معارف نجبا و صاحب خط بوده و به معلمی فرزندان اعیان می گذرانیده است . در سال 1246 هَ . ق . که سی ساله بود به طاعون درگذشت . (از مجمع الفصحاء ج 2 ص 456).
-
مخزن الماکولات
دیکشنری عربی به فارسی
ابدارخانه , جاي فروش اذوقه و نوشابه , کره اي , روغني
-
مخزن مهمات
دیکشنری فارسی به عربی
مستودع