کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مخازن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
condensaries
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مخازن
-
tankfuls
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مخازن
-
faucals
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مخازن
-
stockpiles
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مخازن، ذخیره، انباشته کردن، توده کردن
-
repositories
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مخازن، مخزن، انبار، ظرف، صندوق تابوت، خاصگی
-
receptacles
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مخازن، نهنج، ظرف، حفره درون سلولی گیاه، جا
-
reservoirs
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مخازن، مخزن، ذخیره، اب انبار، مخزن اب
-
bins
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مخازن، لاوک، صندوق، صندوقچه، انبارک، گردران، جازغالی، تغار، اخور
-
tankages
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مخازن، گنجایش تانک یا مخزن، مخزن سازی، مواد زائد کشتارگاه
-
cisterns
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مخازن، قدح بزرگ مسی، اب انبار، مخزن اب
-
sumps
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مخازن، لجن و کثافت، چاهک، استخر اب کثیف، چاه یا انبار فاضل اب