کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کاریکاتور پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
کاریکاتور
/kārikāto(u)r/
معنی
تصویر کسی، چیزی، یا صحنهای که اغراق نقاش در ترسیم بعضی از جزئیات، آن را مضحک کرده است.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
caricature, cartoon, comic
-
جستوجوی دقیق
-
کاریکاتور
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: caricature] kārikāto(u)r تصویر کسی، چیزی، یا صحنهای که اغراق نقاش در ترسیم بعضی از جزئیات، آن را مضحک کرده است.
-
کاریکاتور
فرهنگ فارسی معین
[ فر. ] (اِ.) نوعی نقاشی طنزآمیز که در آن طراحی برخی جزییات مبالغه می شود.
-
کاریکاتور
لغتنامه دهخدا
کاریکاتور. [ ت ُ ] (فرانسوی ، اِ) تصویر مسخره ٔ چیزی که عموماً در جراید چاپ میشود. (فرهنگ نظام ).شکل و تصویر مضحک . صورتی خنده آور از شخص یا چیزی .
-
کاریکاتور
دیکشنری فارسی به عربی
صورة متحرکة , کاريکاتير
-
واژههای مشابه
-
کاریکاتور ساختن
دیکشنری فارسی به عربی
کاريکاتير
-
جستوجو در متن
-
کاريکاتير
دیکشنری عربی به فارسی
کاريکاتور , ادمک , کاريکاتور ساختن
-
caricatured
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کاریکاتور، کاریکاتور ساختن
-
caricature
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کاریکاتور، ادمک، کاریکاتور ساختن
-
caricatures
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کاريکاتورها، کاریکاتور، ادمک، کاریکاتور ساختن
-
shitwork
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کاریکاتور
-
wattlework
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کاریکاتور
-
cartooning
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کاریکاتور
-
cartwrighting
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کاریکاتور