کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مذبذب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
مذبذب
/mozabzab/
معنی
متردد؛ دودل.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. دودل، متزلزل، متردد، مردد
۲. پرشک، دمدمیمزاج، نامصمم ≠ مصمم
دیکشنری
equivocal, hesitant
-
جستوجوی دقیق
-
مذبذب
واژگان مترادف و متضاد
۱. دودل، متزلزل، متردد، مردد ۲. پرشک، دمدمیمزاج، نامصمم ≠ مصمم
-
مذبذب
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی] [قدیمی] mozabzab متردد؛ دودل.
-
مذبذب
فرهنگ فارسی معین
(مُ ذَ ذَ) [ ع . ] (اِمف .) در تردید و شک افتاده .
-
مذبذب
فرهنگ فارسی معین
(مُ ذَ ذِ) [ ع . ] (اِفا.) مردُد، دو دل .
-
مذبذب
لغتنامه دهخدا
مذبذب . [ م ُ ذَ ذَ / ذِ ] (ع ص ) رجل مذبذب ؛ مرد دودله . (منتهی الارب ). متردد بین امرین . (اقرب الموارد) (متن اللغة).یا آنکه بین اختیار صحبت دو تن متردد باشد و نتواندبر یکی از آن دو قرار گیرد. (از متن اللغة). متردد بین اقدام و احجام . (از اقرب المو...
-
مذبذب
واژهنامه آزاد
منافق
-
واژههای همآوا
-
مظبظب
لغتنامه دهخدا
مظبظب . [ م ُ ظَ ظَ ] (ع ص ) گرفتار تب . (ناظم الاطباء). تب زده گردیده . (از منتهی الارب ) (از محیطالمحیط).
-
جستوجو در متن
-
پرشک
واژگان مترادف و متضاد
شکاک، مذبذب
-
دمدمیمزاج
واژگان مترادف و متضاد
بوقلمونصفت، دمدمی، متلونالطبع، متلونالمزاج، مذبذب
-
نامصمم
واژگان مترادف و متضاد
دودل، متردد، مذبذب، مردد ≠ مصمم
-
دودل
واژگان مترادف و متضاد
سرگشته، متردد، مذبذب، مردد، وسواس، وسواسی ≠ مصمم
-
ثابتقدم
واژگان مترادف و متضاد
استوار، بااراده، باعزم، پابرجا، مصمم ≠ مذبذب، نااستوار
-
مردد
واژگان مترادف و متضاد
آشفتهرای، بیثبات، حیران، دودل، سرگشته، متردد، متزلزل، مذبذب، مشکوک، نامطمئن، نگران ≠ مصمم