کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مخایل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
مخایل
/maxāyel/
معنی
۱. ابرهایی که طلیعۀ باران است.
۲. علامات؛ آثار: مخایل نجابت، مخایل کیاست.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
مخایل
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: مخائل، جمعِ مَخیلَة] [قدیمی] maxāyel ۱. ابرهایی که طلیعۀ باران است.۲. علامات؛ آثار: مخایل نجابت، مخایل کیاست.
-
مخایل
فرهنگ فارسی معین
(مَ یِ) [ ع . مخائل ] (اِ.) 1 - نشانه ها، علامت ها. 2 - ابرهایی که طلیعة باران هستند. ج مخیله .
-
مخایل
لغتنامه دهخدا
مخایل . [ م َ ی ِ ] (ع اِ) نشانه ها. علامتها : شرم و حلم و سخا شمایل اوهر سه ظاهر شد از مخایل او. سنائی .و حمداً للّه تعالی که مخایل مزید مقدرت و دلایل مزیت بسطت هر چه ظاهرتر است . (کلیله و دمنه چ مینوی ص 14). و حسن مخایل این ظفر آن روز دیدم که آن مد...
-
جستوجو در متن
-
مخائل
لغتنامه دهخدا
مخائل . [ م َ ءِ ] (ع اِ) مخایل . ابرها که بارنده نپندارند. رجوع به مخایل و مخیله شود. || نشانه ها. علامتها. (ناظم الاطباء) : مخائل سروری به کودکی زو بتافت چو بر چمن شد دو برگ بوی دهد ضیمران . مسعودسعد (دیوان ص 413).دلالت عذر و مخائل خدیعت و مکر او ظ...
-
لامح
لغتنامه دهخدا
لامح . [ م ِ ] (ع ص ) درخشنده . (منتهی الارب ) : و فرزندی را که مخایل رشد و آثار نجابت و انوار کیاست و فراست بر جبین او مبین و لایح بود و در روا و رویّت ِ او لامح و لامع باشد هلاک کند. (سندبادنامه ص 79). و مخایل نجابت و تباشیر شهامت بر جبین اولامح اس...
-
دوبرگ
لغتنامه دهخدا
دوبرگ . [ دُ ب َ ] (ص مرکب ) گیاه تازه روییده که هنوز شاخ میانین آن دیده نشود. (یادداشت مؤلف ).- دوبرگ شدن گیاه ؛ پس ازسر برکردن از زمین دوپاره شدن آن . دو قسمت شدن برگ گیاه روییده از زمین . (یادداشت مؤلف ) : مخایل سروری به کودکی زو بتافت چو برچمن...
-
دلایل
لغتنامه دهخدا
دلایل . [ دَ ی ِ ] (ع اِ) دلائل . ج ِ دلیل در تداول زبان فارسی ، به معنی برهان و حجت . (از آنندراج ). نشانه ها : گهر داری هنر داری به هرکاربزرگی را چنین باشد دلایل . منوچهری .جواب هر یکی گفته ایم به دلایل عقلی و براهین منطقی . (جامع الحکمتین ص 306). ...
-
طغان
لغتنامه دهخدا
طغان . [ طُ ] (اِخ ) مؤلف ترجمه ٔ تاریخ یمینی آرد: طغان نامی والی بست بود، و دیگری بایتوزنام این ولایت بقهر از دست او بیرون کرد و طغان طاقت مقاومت او نداشت ، ناچار آن ناحیه بازگذاشت ، و در کنف اهتمام و حمایت ناصرالدین گریخت و از او مدد خواست تا ولای...
-
معین
لغتنامه دهخدا
معین . [ م ُ ع َی ْ ی َ ] (ع ص ، اِ) مقررشده . (غیاث ). مخصوص و مقرر کرده شده . (آنندراج ). ثابت و برقرار و مخصوص و محقق و معلوم . (ناظم الاطباء). تعیین شده : بی نمودار طبع صافی توصورت مکرمت معین نیست . مسعودسعد.آنکه نه راهبری معین ونه شاهراهی پیدا. ...
-
ضیمران
لغتنامه دهخدا
ضیمران . [ ض َ م ُ / ض َ م َ ] (ع اِ) ضومران . ضومیران . (ابن البیطار). ضمیران . ریحان دشتی . نوعی از ریحان . نوعی است از ریحان دشتی . (منتخب اللغات ). ریحان فارسی . (منتهی الارب ). گیاهی است که شاه اسپرغم گویند. شاهسفرم . (مفاتیح ). شاه اسپرغم ، یعن...
-
مبین
لغتنامه دهخدا
مبین . [ م ُ ب َی ْ ی َ ] (ع ص ) بیان کرده شده . (غیاث ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || پیدا و آشکار کرده شده . (ناظم الاطباء). هویدا. آشکار. روشن : گفتم تبرک مدح سلاطین مبین از آنک سحر مبین به شعر مبین درآورم . خاقانی .سلیمان وار مهر حسبی اﷲمرا بر خا...
-
ملواح
لغتنامه دهخدا
ملواح . [ م ِل ْ ] (ع اِ) خروهه و آن مرغی بود که صیاد بر روی دام بندد تا مرغان بر او گرد آیند. (مهذب الاسماء). جغد پای بسته به دام جهت شکار باز و جز آن . (منتهی الارب ). مرغی که به دام بندند تا آن را دیده دیگر مرغان بیایند. (غیاث ) (آنندراج ). جغد پا...
-
سابق الدین
لغتنامه دهخدا
سابق الدین . [ ب ِ قُدْ دی ] (اِخ ) (امیر سپهسالار ... علی سهل ) از ارکان دولت سلجوقیان کرمان (آل قارود) و در اواخر قرن ششم کوتوال قلعه ٔ بم و مردی داهی و شجاع و کاردان و مدبر و از برکشیدگان بهرام شاه بن طغرل شاه (565 - 570 هَ . ق .) بود. بعد از مرگ ...
-
مزید
لغتنامه دهخدا
مزید. [ م َ ] (ع اِمص ) افزونی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). زیادتی و افزونی . (آنندراج ) (غیاث ) : لهم مایشاؤن فیها و لدینا مزید. (قرآن 35/50)؛ مر ایشان راست آنچه خواهند در آن و نزد ماست زیادتی و افزونی . و آن پادشاه رحمه اﷲ از ملوک آل سامان به ...