کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
غورگاه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
غورگاه
/qo[w]rgāh/
معنی
جای غور؛ محل غور؛ جای فرورفتن.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
غورگاه
لغتنامه دهخدا
غورگاه . [ غ َ / غُو ] (اِ مرکب ) جای فرورفتن آب . محل غور. رجوع به غور شود. || جای فرورفتن . جای نهان شدن . منزل و جایگاه : ریشی نه که غورگاه غم نیست خاریده ٔ ناخن ستم نیست .نظامی .
-
غورگاه
فرهنگ فارسی معین
(غَ وْ) [ ع - فا. ] (اِمر.) 1 - جای فرو رفتن آب ، محل غور. 2 - جای نهان شدن . 3 - منزل ، جایگاه .
-
غورگاه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی. فارسی] [قدیمی] qo[w]rgāh جای غور؛ محل غور؛ جای فرورفتن.