کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سلوی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
سلوی
/salvā/
معنی
= بلدرچین
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. انگبین، عسل
۲. بلدرچین، تیهو، سمانه، کرک
۳. تسلیبخش
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
سلوی
واژگان مترادف و متضاد
۱. انگبین، عسل ۲. بلدرچین، تیهو، سمانه، کرک ۳. تسلیبخش
-
سلوی
لغتنامه دهخدا
سلوی . [ س َ ] (اِ) گیاهی بنام مریم . گلی . (فرهنگ فارسی معین ).
-
سلوی
لغتنامه دهخدا
سلوی . [ س َ وی / س َ وا ] (ع اِ) نام مرغی که آنرا آسمانی گویند و بفارسی پودنه نامند و بهندی بیر خوانند. (غیاث ) (آنندراج ). مرغی است شبیه تیهو و به هندی لوا خوانند. (منتهی الارب ). کرجفو و مرو گویند. مرغ بریان . (مهذب الاسماء). بلدرچین . (فرهنگ فارس...
-
سلوی
فرهنگ فارسی معین
(سَ وا) [ ع . ] (اِ.) 1 - مایة تسلی . 2 - عسل . 3 - بلدرچین .
-
سلوی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] (زیستشناسی) [قدیمی] salvā = بلدرچین
-
جستوجو در متن
-
salvias
دیکشنری انگلیسی به فارسی
salvias، مریم گلی، سلوی
-
salvia
دیکشنری انگلیسی به فارسی
salvia، مریم گلی، سلوی
-
بیلدرچین
لغتنامه دهخدا
بیلدرچین . [ دَ ] (ترکی ، اِ) بلدرچین . فارسی آن کرک است و آن را سَلْوی ̍ نیز گویند. رجوع به کرک و سلوی و سمان و سمانة و سمانی شود.
-
کرک
فرهنگ فارسی معین
(کَ رَ) (اِ.) بدبدک ، بلدرچین ، سلوی .
-
sages
دیکشنری انگلیسی به فارسی
حکیمان، مریم گلی، حکیم، عاقل، سلوی
-
کرجفو
لغتنامه دهخدا
کرجفو. [ ک َ ج َ ] (اِ) سُمانی . سَلوی ̍. (مهذب الاسماء). پرنده ای باشد از تیهو کوچکتر و آن را به عربی سلوی و به ترکی بلدرچین گویند. (برهان ). جانوری است پرنده شبیه به تیهو و آن را پودنه و وشم خوانند و به عربی سلوی گویند و به ترکی بلدرچین . (آنندراج ...
-
sage
دیکشنری انگلیسی به فارسی
حکیم، مریم گلی، عاقل، سلوی، بصیر، دانا، بافراست، فکور
-
وتک
لغتنامه دهخدا
وتک . [ وَ ت َ ] (اِ) مرغی است از تیهو کوچکتر و خوش خط و خال که به عربی سلوی و به ترکی بلدرچین گویند. (انجمن آرا) (برهان ). بلدرچین و کرک که به تازی سلوی گویند. (ناظم الاطباء).
-
قتیل الرعد
لغتنامه دهخدا
قتیل الرعد. [ ق َ لُرْ رَ ] (ع اِ مرکب ) سلوی است . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ).