کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ذکور پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
ذکور
/zokur/
معنی
=ذَکَر
فرهنگ فارسی عمید
برابر فارسی
مردها
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
ذکور
فرهنگ واژههای سره
مردها
-
ذکور
فرهنگ فارسی معین
(ذُ) [ ع . ] (اِ.) جِ ذکر؛ مردان ، نران .
-
ذکور
لغتنامه دهخدا
ذکور. [ ذَ ] (ع ص ) یادگیر. باحافظه . با ذاکرة. نیکو یادگیرنده . ذکیر. نیکو به یاد دارنده . صاحب ذاکره ٔ قوی . نیکو ذاکره : ان کنت کذوباً فکن ذکوراً. و در الجماهر بیرونی این مثل را بدینگونه آورده است : اذا اردت ان تکذب فکن ذکوراً و لا تستشهد بحی ّ حا...
-
ذکور
لغتنامه دهخدا
ذکور. [ ذُ ] (ع اِ) ج ِ ذَکر. مردان . نران . نرینگان . ذکورة. ذِکار. ذِکارَة. ذُکران . ذِکَرَة. مقابل اناث : اولاد ذکور، پسران : برّ تو بر تن وضیع و شریف مهر تو در دل اناث و ذکور. مسعودسعد.از تو نوشند از ذکور و از اناث بی دریغی در عطاها مستغاث . مولو...
-
ذکور
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمعِ ذَکَر] zokur =ذَکَر
-
واژههای مشابه
-
ذُّکُورَ
فرهنگ واژگان قرآن
مردان - پسران (جمع ذکر)
-
جنس ذکور
دیکشنری فارسی به عربی
رجال
-
الت ذکور
دیکشنری فارسی به عربی
وخز
-
فرزد ذکور
دیکشنری فارسی به عربی
ابن
-
واژههای همآوا
-
زکور
لغتنامه دهخدا
زکور. [ زَ ] (ص ، اِ) سفله و بخیل و گرفته باشد. (برهان ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). همان ژکور است . (از شرفنامه ٔ منیری ). زفت بود و بخیل و دون . (لغتنامه ٔ اسدی ، یادداشت بخط مرحوم دهخدا) : چرخ فلک هرگز پیدا نکردچون تو یکی سفله و زفت و زکورخواجه ابو...
-
زکور
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [قدیمی] zakur = ژگور
-
ذُّکُورَ
فرهنگ واژگان قرآن
مردان - پسران (جمع ذکر)