کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خداپسند پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
خداپسند
/xodāpasand/
معنی
= خداپسندانه
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
خداپسند
لغتنامه دهخدا
خداپسند. [ خ ُ پ َ س َ ] (ن مف مرکب ) عملی که پسندیده ٔ خدا باشد. (آنندراج ). امری که موجب خوش آمد خدا باشد، کاری که خدا را خوش آید : تعمیر خویش نکردی نماز بی خللی خداپسند نمی باشد این چنین عملی .مخلص کاشی (از آنندراج ).
-
خداپسند
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) xodāpasand = خداپسندانه
-
جستوجو در متن
-
خالق پسند
لغتنامه دهخدا
خالق پسند. [ ل ِ پ َ س َ ] (ن مف مرکب ) مورد پسند خالق . خداپسند.
-
خدای پسند
لغتنامه دهخدا
خدای پسند. [ خ ُ پ َ س َ ] (ن مف مرکب ) خداپسند. مورد پسند خدا. مقبول خدای . آنچه را که خدای بپسندد : چون رسیدم بتخت و تاج بلندکارهایی کنم خدای پسند.نظامی .
-
خودپسند
لغتنامه دهخدا
خودپسند. [ خوَدْ / خُدْ پ َ س َ ] (نف مرکب ) کسی که شخص خود را می پسنددو ازخودراضی است . متکبر. مغرور. بی فایده مغرور. (ناظم الاطباء). معجب . (یادداشت بخط مؤلف ) : ندانستی ای کودک خودپسندکه مردان ز خدمت بجایی رسند. سعدی .جز این علتش نیست کآن خودپسند...
-
پسند
لغتنامه دهخدا
پسند. [ پ َ س َ ] (ن مف مرخم ) مخفف پسندیده . مقبول . پذیرفته . قبول کرده . (برهان قاطع). خوش آمد. مطبوع . مرضی ّ. خوش آیند : پسند بزرگان فرّخ نژادندارد جهان چون تو شاهی بیاد. فردوسی .پسند من آن است کو را پسند. ؟ || ستوده . ممدوح . || نغز. خوب . نیک ...