کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خداپرستی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
خداپرستی
/xodāparasti/
معنی
عبادت و پرستش خدا؛ توحید.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
godliness
-
جستوجوی دقیق
-
خداپرستی
لغتنامه دهخدا
خداپرستی . [ خ ُ پ َ رَ ](حامص مرکب ) عمل پرستیدن خدا. حالت پرستیدن خدا. حالت اعتقاد خدا (یادداشت بخط مؤلف ). تدین . دینداری . (ناظم الاطباء) : در همه حالها راستی و یکدلی و خداپرستی خویش اظهار کرده است . (تاریخ بیهقی ).در پرستشگهی گرفته قرارنیستم جز...
-
خداپرستی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) xodāparasti عبادت و پرستش خدا؛ توحید.
-
جستوجو در متن
-
دیانت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: دیانة، جمع: دیانات] diyānat ۱. آیین خداپرستی؛ هر آیینی که اساس آن بر خداپرستی باشد.۲. (اسم) ملت؛ مذهب.
-
godliness
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خداپرستی، عبادت
-
دیانت
واژگان مترادف و متضاد
تقوا، خداپرستی، خداترسی، دینداری
-
deisms
دیکشنری انگلیسی به فارسی
deisms، خداپرستی، خداگرایی
-
deism
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اعتیاد، خداپرستی، خداگرایی
-
تاله
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] ta'alloh ۱. خدا را پرستش کردن.۲. خداپرستی؛ پارسایی.
-
دیانت
فرهنگ فارسی معین
(نَ) [ ع . دیانة ] 1 - (اِمص .) دینداری . 2 - (اِ.) آیین خداپرستی .
-
مزدیسنا
فرهنگ فارسی معین
(مَ دَ یَ) (اِ.) خداپرستی ، مزدا - پرستی ، پیرو دین مزدایی .
-
تاله
واژگان مترادف و متضاد
۱. پارسایی، خداپرستی، زهد، عبادت ۲. الوهی شدن، الهی شدن ۳. پرستش کردن، پرستیدن ۴. متاله شدن
-
حَرْفٍ
فرهنگ واژگان قرآن
طرف - جانب - سو (در آيه شريفه 11سوره مبارکه حج يعني خداپرستي آنها يک سويه و فقط در جهت منافع ماديشان است)
-
تأله
فرهنگ فارسی معین
(تَ أَ لِّ) [ ع . ] 1 - (مص ل .) پرستیدن . 2 - خدا شدن ، الاهیت را به خود بستن . 3 - (اِمص .) خداپرستی . 4 - پارسایی .
-
عیال پرستی
لغتنامه دهخدا
عیال پرستی . [ پ َ رَ ] (حامص مرکب ) دوست داشتن عیال . پای بند بودن به عائله .- امثال :عیال پرستی خداپرستی است ، نظیر حدیث «خیارکم خیرکم لأهله ». (امثال و حکم دهخدا).