کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
رفق پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
آسان کاری
لغتنامه دهخدا
آسان کاری . (حامص مرکب ) مواسات . سهولت جانب . رفق . مساهلت . مدارات .
-
مدالات
لغتنامه دهخدا
مدالات . [ م ُ ] (ع اِمص ) مدارات . رفق . (یادداشت مؤلف ). رجوع به مدالاة شود.
-
ارفاقاً
لغتنامه دهخدا
ارفاقاً. [ اِ قَن ْ ] (ع ق ) از روی اِرفاق . به رفق و مدارا.
-
قهر
واژگان مترادف و متضاد
برافروختگی، تیزی، جبر، خشم، سرگران، عتاب، عنف، غضب، غلبه، غیظ، نقار ≠ رفق، مدارا، مهربانی، نرمی
-
مدارا کردن
واژگان مترادف و متضاد
۱. نرمی کردن، ملاطفت کردن، مماشات کردن، تسامح کردن ۲. رفق کردن ۳. کنار آمدن، سازش کردن ۴. بردباری کردن، تاب آوردن
-
ملایمت
واژگان مترادف و متضاد
ارفاق، اعتدال، بردباری، رفق، سازگاری، شکیبایی، صلحجویی، لطف، مدارا، مسالمت، مهربانی، نرمی، نعومت ≠ تندی، خشونت
-
نرمی
واژگان مترادف و متضاد
۱. لینت ۲. سستی ۳. صافی ۴. رفق، مهربانی، نرمخویی ≠ سختی
-
هداد
لغتنامه دهخدا
هداد. [ هََ ] (ع اِمص ) رفق و تأنی . «هدادیک » گویند به صورت تثنیه . (از اقرب الموارد). || (ص ) قوم هداد؛ مردم ترسو. (از اقرب الموارد).
-
آرامی
لغتنامه دهخدا
آرامی . (حامص ) آرام . سکون . سکنه . قرار. راحت . استراحت . آسایش . سکونت . || آهستگی . رفق . تأنی . مدارات . || هَون . (صراح ).
-
دمل
لغتنامه دهخدا
دمل . [ دَ ] (ع اِمص ) نرمی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). رفق . (ناظم الاطباء).
-
ذیملاطفت
لغتنامه دهخدا
ذیملاطفت . [ م ُ طَ ف َ ] (ع ص مرکب ) صاحب احسان و رفق . مهربان . و در عناوین نویسند: خدمت ذیملاطفت فلان ...
-
استرفاق
لغتنامه دهخدا
استرفاق . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) طلب رفق کردن . || از این مصدر، مسترفق آمده بمعنی مبرز و مستراح . (دزی ).
-
مدارا
واژگان مترادف و متضاد
۱. اعتدال، تسامح، سعهصدر، مماشات، میانهروی ۲. سازش، ملایمت، رفق کردن ۳. مهربانی، نرمی ≠ قهر ۴. بردباری، تحمل
-
تأتی
فرهنگ فارسی معین
(تَ أَ تّ) [ ع . ] (مص ل .) 1 - آماده شدن ، حاصل گشتن کار، دست دادن ، فراهم آمدن . 2 - رفق و نرمی کردن .
-
ذل
فرهنگ فارسی معین
(ذِ لّ) [ ع . ] 1 - (مص ل .) نرم و رام گردیدن . 2 - (اِمص .) نرمی ، رفق . 3 - مهربانی . 4 - (اِ.) طور، روش . ج . اذلال .